پيام دوستان
+
..بگزار ببينمت..
.بگزار ببينمت هنگام،
. گيسو تکاندنت...
.بيقرار شوم از عطر تو و ،
.خرامان امدنت...
.بگذار تماشا کنم ،
.نوتر از سالهاي دگر شدي...
.اين سال جديد بيقراترم ،
.براي گيسو تکاندنت...
.گلهاي باغچه از آمدند ،
بيقرارو جادو شدن...
.مثل عاشقي که عاشق شده ،
.از خرامان امدنت...
غ..ر.. آ
*ترخون بانو*
44 دقيقه قبل
+
بايرام يئلي چارداخلاري ييخاندا
*نوروز گولي* قار چيچگي چيخاندا
آغ بولوتلار کوينکلرين سيخاندا
بيزدن ده بير ياد ايليه ن ساغ اولسون
دردلريميز قوي ديکلسون داغ اولسون
*استاد شهـ ـريار*
++++++
اين گل اواخر اسفند و دم دماي بهار در مياد لابلاي برفا توي کوهستان
ما بهش ميگيم *نـوروز گولي* يا همون گل نوروز
که نويد آمدن بهار رو ميده:)

هما بانو
1:16 عصر
ترجمه منظوم شعر استاد: چون چارتاق را فِکنَد باد نوبهار/نوروزگُلي و قارچيچگي گردد آشکار/بفشارد ابر پيرهن خود به مَرغزار
وقتي که ابرهاي سفيد بارانزا، *پيراهن سپيدشان* را ميفشارند و باران هديه ميکنند...هرکس که از ما ياد کند، زنده باشد..بگذاريد سخن گفته شود، بگذاريد *دردها آرامآرام روي هم انباشته شوند*، همچون کوهي از اندوه...
+
روزها وساعات مي آيند، سال 1403 به گام هاي پاياني ميرسد، نميدانم ،فروغي وشوري که در من نيست ولي اندوهي در من است، عصياني خاموش، گاه سر در گريبانم، گاه دستي ميگيرم که آن دست به آسمان بلند شود دعايي کند تا اين غم به مدد ايزد کاسته شود، من مسافر کدام قطارم نميدانم، کاش دوباره متولد شوم
هما بانو
12:55 عصر
زيبا وعالي،@};- من مسافر کدام قطارم نمي دانم،کاش دوباره متولد شوم،کاش عقربه هاي زمان مي ايستاد ومن اندکي درنگ مي کردم تا قبل از گذشته شدن حال،حالي تازه مي کردم ودرحال مي زيستم،چرا که اين قطاررا ايستايي نيست،فقط بايد ازحال لذت برد به قول خيام چون عاقبت کارجهان نيستي است،انگارکه نيستي چوهستي خوش باش.
+
مَن کجا باران کجا ،باران کجا
و راه بي پايان کجا، آه اين دل دل زدن تا منزل جانان کجا، آه اي دل هرچه کويت دور تر دل تنگ تر مشتاق تر..... شب ها و روزهاي مهمي در پيش است ما را از دعاي خير خود فراموش نکنيد عزيزان همراه .
التماس دعا
هما بانو
12:55 عصر
خانم دکتر ما بسي محتاجيم،مارا به دعا کاش فراموش نسازند رندان سحرخيز که صاحب نفسانند@};-.......زيبايي اين قصه از آغاز تو بودي
من خاک نشين بودم و پرواز تو بودي
عشق آمد و آماده ي رنج سفرم کرد
هر سو که دويدم به تو نزديکترم کرد
+
سلام خوبي نيامده نخ بسته ام به انگشتم بشمارم هر که را که در گوشي همراه سالهاست به جناب، وبانو تنها ميشناسم. سلام نيشخندت هم بر من زيباست چون تو خود ميداني گاه تظاهر به دوستي خود حال خوب دل است، گاه تو فرياد زني نوروز وانطرف تر يکي نرم نرم بگويد آمد ه خوبي، شادي، سلامتي..... دنيايي داريم..نه؟؟؟ . سلامم را چه آرام پاسخ ميگويي ، غريبه نيستي آمدي،کوچه پاستور، پلاک تنهايي زنگ اول منتظرم....
هما بانو
12:53 عصر
+
چه شرح دهم ز دلتنگي بسيار ...
خيال پراکنده تو چه مي کند به دلم
هما بانو
12:53 عصر
چگونه سر کند دلي که مانده درخيال تو،عجب غريبه شد دلي که بوده آشناي تو....بانوي بزرگوارپارسي غم ازدلتان دورباد@};-
{a h=Tabrizi246810}جوادتبريزي{/a} @};غم عجين انسان است استاد، که اگر نبود شادي بي معنا بود. کاش توان وتحمل انسانها با بينش اين غم همسو شود
+
خدايا قدر دان توام براى تمام شادي ها، براى تمام اشکها، غم ها، مرحم ها، تسکين هايت براي درس هاى زندگيت
براي مددي که بي منت بر من ارزاني داشتي... سپاسگزار توام.
خدايا چشممان را به شکوفه هاي بهار روشن کن . باور کنيم که پايان تمام اندوه هاي ما مانندبهار ميرسد.. خدايا به مردم ما چشماني روشن به ديدار رنگين کمان محبتت، عطا فرما، بينشي به وسعت پهناوري جهان..
هما بانو
12:53 عصر
الهي آمين@};- چه نيايش قشنگي هرچه تمنا کردين اول نصيب خودتان باشد.بهارنامه عاشقانه است ازطرف او وگل ها و شکوفه هاي هرکدام امضا هاي او به سوي ماست.
+
سلام ودرود همراهان هميشه سبز آرزو ميکنم دراين ساعات پاياني
که زايش زمين وزمان در کيهان به جنبش درآمده است ومن صداي طوفاني همراه با بيم واميد مادر ايران زمين را مي شنوم که از دل تاريح اميد وروشنايي را فرياد مي زند تا دوباره زمين سرد سبز شود ومام وطن آرام گيرد ودعا مي کنم براي شما همواره نور بودن را وشادي را دردل داشتن واميد به فرداي بهتر آمين
هما بانو
12:47 عصر
+
بر ما دلت نسوخت، ندانم چرا نسوخت. ما را دلت نخواست، ندانم چرا نخواست
انديشه نگار
ديروز 12:29 صبح
{a h=n45}مهرباني #{/a} درست ميفرماييد، گاهي "شايدها" فراواناند، اما اميد که روزي به يقينِ رهايي برسيم. ممنون از دعاهاي خوب شما
+
زندگي درسهاي زيادي به من داد1:اول اينکه عاشق به معناي اخص جمله ممکن نخواهد بود مگر اينکه معشوق پيشتر دريچه قلب خويش را به هواخواهي پيشتر بگشايد و عاشق را در وجود خود جاري باقي کند.2:تنهايي زاده يک ذهن بيمار و غرق شده در جهل است و چاره اش جزلبيک گفتن به نداي ادعوني قد استجب لکم جاري شده از لسان ولي الله حي و قائم تو باشد. و به جاي سرگرداني در جهل به او و خدايش و خداي تو پناه ببر.درسي بود پرهزينه

mariii
ديروز 11:34 عصر
+
زبان به خير بگردان که از کلام ِ شما
هزار آينه از شش جهت به سمت ِ شماست... ساعات همگي بخير
شاخه ي عشق
ديروز 7:43 عصر